ریشه یابی خشونت

ساخت وبلاگ

ریشه یابی خشونت :

پرخاشگری و خشونت در شمار آن دسته از پدیده‌های اجتماعی است که به رغم تنفر و بیزاری بشر از آن، در تمامی ادوار تاریخ زندگی اجتماعی و تعامل افراد، گروه‌ها، نهادها، ملت‌ها و دولت‌ها حضور ـ پردامنه یا محدود ـ داشته است. روایت وحیانی از تاریخ خشونت، پیشینه آن را به زمانی بر می‌گرداند که نخستین و کوچک‌ترین نهاد جامعه انسانی متشکل از آدم و حوا همسرش در بهشت می‌زیستند و بر اثر خشونت و فریبکاری ابلیس که بر آنها روا رفت از بهشت رانده شدند و بذر کینه و دشمنی کاشته شده میان آدم و ابلیس، با هبوط آن جمله به زمین، به همراه آورده شد. قرآن از این رویداد چنین گزارش می‌کند:

«و قلنا یا آدم اسکن انت و زوجک الجنة و کلا منها رغدا حیث شئتما و لاتقربا هذه الشجرة فتکونا من الظالمین• فازلهما الشیطان عنها فاخرجهما مما کانا فیه و قلنا اهبطوا بعضکم لبعض عدو و لکم فی الارض مستقر و متاع الی حین و گفتیم: ‌ای آدم خود و همسرت در بهشت جای گیرید و هر چه خواهید و هرجا که خواهید از ثمرات آن به خوشی بخورید و به این درخت نزدیک مشوید؛ که در زمره ستمکاران درآیید! • پس شیطان آن دو را به خطا وا داشت و از بهشتی که در آن بودند بیرون راند. گفتیم: پایین روید، برخی دشمن برخی دیگر؛ و قرارگاه و جای برخورداری شما تا روز قیامت در زمین باشد.»

خشونت در حقیقت یک فرم یا مدل نمایش مشکل اجتماعی است . متاسفانه عده ای آنرا یک روش قانونی و مشروع می دانند . معمولاً زنانی که مورد خشونت قرار می گیرند از طرف جامعه مقصر در بوجود آوردن خشونت دیده می شوند وحتی  در بعضی از مواقع تنها مقصر شرایط خشونت آمیز در خانواده شناخته می شوند . تعدادی از افراد معتقدند که این رفتار زنان است که موجب عصبانیت و رفتار خشن مرد می شود و بدین ترتیب آنها برای مردان خشن دلیلی برای عدم تقصیرو بی گناهی می یابند .

Image result for ‫خشونت‬‎

به طور کلی، علاوه بر عوامل زیست­شناختی (مثل سطح تستوسترون خون)، عواملی مانند از دست رفتن اعتماد به نفس فرد، احساس بی­عدالتی، فقر، تراکم جمعیت، رفتار افراد و نهادهای مسؤول (مثل پلیس) و ارزش­های فرهنگی در بروز پرخاشگری مؤثر شناخته شده ­اند. در زمینه­ی روان­شناسی پرخاشگری دو نظریه ­ی اساسی وجود دارد که به آن اشاره می­شود.

بر اساس یکی از این نظریه ­ها که به آن نظریه­ی سرخوردگی­ـ  پرخاشگری گفته می­شود، وقتی فرد برای دست­یابی به هدفی تلاش می­کند و عاملی مانع دست­یابی به آن می­شود، غریزه­ی پرخاشگری در فرد بیدار می­شود که خود منجر به رفتار پرخاشگرانه ­ی معطوف به آسیب زدن به آن مانع می­شود. در این نظریه، اولاً علت اصلی پرخاشگری نوعی سرخوردگی و احساس ناکامی در دست­یابی به هدف است، و ثانیاً، پرخاشگری ویژگی­های یک غریزه را دارد، یعنی به شکل نوعی انرژی است که تا زمانی که به هدف خود دست نیابد پایدار می­ماند (مثل گرسنگی و تشنگی). در این نظریه، وقتی فرد با ناکامی و سرخوردگی روبه­ رو می­شود، غریزه­ی پرخاشگری در او برانگیخته می­شود و هدفی را برای پرخاشگری خود انتخاب می­کند. نخستین هدف معمولاً خودِ منبه ایجادکننده ­ی ناکامی و سرخوردگی است. اما در بسیاری موارد عامل سرخوردگی هدف مناسبی برای رفتار پرخاشگرانه نیست (مثلاً اگر رییس فرد اضافه­کار او را نداده باشد و پرخاشگری با رییس باعث پی­آمدهای منفی بیش­تری برای فرد بشود). در این شرایط ممکن است هدف پرخاشگری به چیزی مرتبط یا حتا گاهی نامرتبط با عامل اصلی سرخوردگی جابه­جا شود . باید در نظر داشت که هر ناکامی الزاماً منجر به پرخاشگری نمی­شود و عواملی مانند ایجاد حس خشم، تصوری که از نیت فرد وجود دارد، و احساس بی­عدالتی و نابرابری واسطه­ی بین احساس سرخوردگی و بروز رفتارهای پرخاشگرانه است.

نظریه ­ی دیگر برای تبیین پرخاشگری نظریه­ ی یادگیری اجتماعی است. برمبنای این نظریه، پرخاشگری مانند همه ­ی رفتارهای دیگر آموخته می­شود. طرف­داران این نظریه بیان می­کنند که گرچه ناکامی می­تواند منجر به رفتار پرخاشگرانه شود، اما همه ­ی افرادی که ناکامی را تجربه می­کنند الزاماً پرخاشگری نشان نمی­دهند. مثلاً همان فردی که رییس­اش اضافه­کار او را نداده، الزاماً با رییس یا فردی دیگر پرخاشگری نمی­کند، ممکن است با او مذاکره کند تا متقاعدش کند، ممکن است ناامید شود و تصمیم به تغییر شغل بگیرد یا راه­های دیگری را در پیش بگیرد. در واقع، گرچه شواهدی برای مبانی زیست­ شناختی پرخاشگری به عنوان یک غریزه وجود دارد، عوامل دیگری نیز وجود دارد که تکانه­ های غریزی فرد را مهار می­کند و سامان می­دهد. کودک در طی زندگی خود می­آموزد که اگر گرسنه شد، همیشه نمیتواند بلافاصله گرسنگی خود را رفع کند و اغلب لازم است تا مدتی احساس گرسنگی خود را تحمل کند و رفع گرسنگی را برای مدتی (مثلاً تا رسیدن زمان خاصی که همه با هم غذا می­خورند، پایان کلاس و کار و ...) به تعویق بیندازد. به این فرایند یادگیری اصطلاحاً اجتماعی شدن  گفته می­شود. اجتماعی شدن فرایندی است که از طریق آن کودکان رفتارها، نگرش­ها و ارزش­های فرهنگ خود را یاد می­گیرند. اجتماعی شدن حاصل عوامل مختلف مانند والدین، برادران و خواهران، مدرسه، رسانه­ها و ... است. کودکان، از طریق فرایند اجتماعی شدن، الگوهای رفتاری خاصی را یاد می­گیرند و این الگوها تا بزرگ­سالی نیز همراه آنان خواهد بود. پرخاشگری نیز رفتاری است که در ابتدای زندگی آموخته می­شود و تا بزرگ­سالی به عنوان یک الگوی رفتاری ادامه پیدا می­کند. در واقع، کودکان از همان سال­های نخست زندگی، با مشاهده­ی رفتار پدر و مادر، خواهران و برادران، و بعدها همسالان و افراد دیگر جامعه مثل معلم و مسؤولان مدرسه، الگوهای رفتاری خاص خود را برای مواجهه با شرایط مختلف می­آموزند. اگر الگوی خانوادگی و اجتماعی که پیش چشم کودک است به او چنین بیاموزد که "وقتی با ناکامی مواجه شدی، با پرخاشگری آن را حل کن" این الگو در او ریشه گرفته و بعدها نیز با او خواهد بود، به­خصوص اگر تجربه­ی کودک به او نشان بدهد که در عمل هم پرخاشگری می­تواند باعث شود به خواسته­هایش برسد (مثل کودکی که با فریاد و زدن مادر باعث شود اسباب­بازی مورد علاقه را برایش بخرند)، یا مشاهده ­ی نتیجه ­ی رفتار پرخاشگرانه ­ی اطرافیان موفقیت آنان در دست یافتن به هدف­شان را نشان بدهد (مثل وقتی که پدر با خشونت و فریاد مادر را مجبور به پذیرفتن نظر خود کند) و تبعات منفی چندانی هم بر آن مترتب نباشد

Image result for ‫خشونت‬‎.

دنیای بدون خشونت...
ما را در سایت دنیای بدون خشونت دنبال می کنید

برچسب : ریشه یابی خشونت, نویسنده : 7donotviolence7 بازدید : 72 تاريخ : چهارشنبه 17 آذر 1395 ساعت: 20:25